در خود چنبر زده ای ؟!... یه روز بعد از ظهر تابستانی با دوستم مجید ( چنبری ) سر کوچه مون نشسته بودیم توی پیاده رو و تکیه به دیوار همسایه ...یکی از دوستای مجید داشت رد میشد ... سلام ...مجید خان خوبی ؟!...چه خبر ؟!... چی شده؟! ... تو خودتی؟!... پکری ؟!... تنها نشستی ؟!...
چی بگم ... خودت حتما می تونی قیافه ی منو تو اون لحظه ی چی بگم تجسم کنی !!!...تنها نشستی !!!!!!!؟ به قول فریدون تنکابنی فقط باید می گفتم : کوری یا خری ؟!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
چرا تو خودتی؟ نگاه میکنی به چی؟
نمیدونم چی بگم. ممنون. قشنگ بود.
عکست با نوشته خیلی باحال تر از قبلش میشه.
تاثیر نوشته هات حتی از فتو شاپ هم بیشتره.
در خود چنبر زده ای ؟!...
یه روز بعد از ظهر تابستانی با دوستم مجید ( چنبری ) سر کوچه مون نشسته بودیم توی پیاده رو و تکیه به دیوار همسایه ...یکی از دوستای مجید داشت رد میشد ... سلام ...مجید خان خوبی ؟!...چه خبر ؟!... چی شده؟! ... تو خودتی؟!... پکری ؟!... تنها نشستی ؟!...
چی بگم ... خودت حتما می تونی قیافه ی منو تو اون لحظه ی چی بگم تجسم کنی !!!...تنها نشستی !!!!!!!؟
به قول فریدون تنکابنی فقط باید می گفتم :
کوری یا خری ؟!