فتو سنتز

درباره ی عکس هایی که میگیرم

فتو سنتز

درباره ی عکس هایی که میگیرم

چشم هایش


فریادم را قورت داده ام
از چشم هایم معلوم نیست؟
فریادم را قورت داده ام و از چشم هایم دارد میزند بیرون
آخرین فریادی که زدم، به دهانم چسب نزدند
فقط دست هایم را بستند
و بردند جایی که کسی نشنود
فریادم را
پشت میله ها و زیر فشار برق و اجبار قرص
همه ی فریاد هایم را قورت دادم
چون با فریاد هایم مرا به داخل شهر راه نمیدادند
و باید همانطور تا آخر عمر پشت میله ها فریاد میزدم

و حالا چشم هایم درد میکنند

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 15 تیر 1389 ساعت 20:04

چشمهایم کو؟
چه کسی بود صدا زد نیما؟
جور دیگر میبینم. آری!

یونیم 17 تیر 1389 ساعت 16:58


چه کسی رو سراغ داری بتونه بی مزاحم فریاد بزنه؟
هر کسی که صداش بلند شه بر چسب دیونه می خوره
خوش بحال تو باز چن روزی جایی بودی که هر چقد دوست
داشتی فریاد زدی
دلم میخواد منم چن روزی برم اونجا تا بتونم بی دردسر داد بزنم
اما در حال حاضر که مث موش شودم و رفتم تو لونه خودم

یواش 23 تیر 1389 ساعت 01:48 http://yavash.persianblog.ir

...
دست نزن ...
صدا نکن...
نمی بینی دارم میمیرم ؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد