فتو سنتز

درباره ی عکس هایی که میگیرم

فتو سنتز

درباره ی عکس هایی که میگیرم

اشتراک

 

لذت ِ شنیدن و شنواندن 

بگذار  

حس تو را حس کنم 

تنها لذت بردن 

غم انگیزترین تنهایی ست 

مهتابِ پشتِ چنار

برگ های چنار در یک عبور مهتابی از کوچه

سخت باشد شاید 

چیزی که میبینی  

همان را 

یا شبیه اش را  

نشان بدهی و بگویی ببین!

من این را دیده ام  

کیومرث

مریض بود و خسته 

دوربین که روشن میشد دیگر مریض نبود 

نمیخندید اما میخنداندمان 

و ما میدانستیم که زود میرود 

حتا بهزاد  

که خودش را میچسباند به او  

و میگفت عکس بگیر 

 

کیومرث ملک مطیعی 

 پ ن: پروژه ی تله فیلم «دختر-قلعه» ، روستای گرجی محله ، پاییز 88

عکاسی: هنرِ سهل و ممتنع

«مساله این نیست که به چه چیزی نگاه می کنید،
بلکه این است که چه می بینید » 

ـ هنری دیوید توریو    

  

آیا همه گانی شدن ابزارهای عکاسی در قالب موبایل و دوربین دیجیتال های خانگی از ارزش و زیبایی این هنر می کاهد؟ شاید عده ای از «عکاس باشی» های بی هنر در ابتدای دیجیتال شدن عکاسی احساس خطر و کورکورانه با آن مخالفت کردند. چرا که فهمیدند عکاسی دیگر آن «فن» پیچیده و پرخرج که در انحصار آن ها بوده نیست. و امروز می بینیم که نه تنها هر روز کاربردهای عکاسی در دنیای مجازی بیشتر می شود، به همان نسبت هم عکس های خوبِ بیشتری گرفته می شود.
از طرف دیگر درست است که حالت خودکار در بسیاری از دوربین های دیجیتال کار را بر عموم مردم آسان کرده، اما در عین حال عکاسی دیجیتال - در سطح حرفه ای – بسیار پیچیده تر و تکنیکی تر و دارای آیتم های گسترده تری نسبت به عکاسی با فیلم (آنالوگ) است.
اما بیایید بحث های فنی را فراموش کنیم! زیبایی و تاثیرگذاری این هنر ارتباطی با سرعت شاتر و دیافراگم دوربین ندارد. عکسِ خوب را با موبایل و ارزان ترین دوربین ها هم میتوان گرفت و در عین حال بسیاری از تصاویر روزنامه ها هم (که افرادی را در حال سخنرانی یا اهدای جوایز نشان می دهند) «عکس» نیستند.
عکاسی صرفا برای نشان دادنِ چیزها و جاها و آدم ها نیست بلکه سعی در بهتر نشان دادن آن ها دارد. و چیزی که «عکس» را از تصاویر روزمره ی «موبایلی» متمایز میکند، عرضه ی یک نگاه هنرمندانه و خاص به همان موضوعات روزمره است.
       

 

پ.ن: این مطلب قسمتی از مقاله ای بود که برای نشریه ی «تعطیل» نوشته بودم. اما با توقیف نشریه ، آن را اینجا به اشتراک گذاشتم.